
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۶۰
۱
ذوق ما داری بیا با ما نشین
عاشقانه خوش درین دریا نشین
۲
چست برخیز از سر هر دو جهان
بر در یکتای بی همتا نشین
۳
چشم ما روشن به نور روی اوست
خوش بیا بر دیدهٔ بینا نشین
۴
سر بنه در پای خم رندانه وار
در خرابات فنا بالا نشین
۵
گرد نقطه مدتی کردی طواف
دایره گر شد تمام از پانشین
۶
گر نیابی همدمی و محرمی
همنشین خود شود تنها نشین
۷
مجلس عشق است و ما مست و خراب
نعمت الله بایدت با ما نشین
نظرات