
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۶۴
۱
چیست عالم سایه بان شمس دین
این و آن باشد از آن شمس دین
۲
شمس دین را دوست می دارم بجان
می خورم سوگند جان شمس دین
۳
عارفانه با تو می گویم سخن
این معانی از بیان شمس دین
۴
نور دین از شمس دین روشن شده
دادمت اینک نشان شمس دین
۵
مجلس عشقست و ما مست و خراب
باده نوشان عاشقان شمس دین
۶
گر به بیت الله عزیمت می کنی
راهرو با رهروان شمس دین
۷
نعمت الله سید جانان بود
گرچه هست از بندگان شمس دین
نظرات