
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۶۵
۱
دیگران جانند و جانان شمس دین
این و آن چون بنده ، سلطان شمس دین
۲
هفت هیکل آیتی در شأن اوست
خوش بخوان قرآن و می دان شمس دین
۳
دل بود گنجینهٔ گنج اله
نقد گنج کنج ویران شمس دین
۴
بدر دین از شمس دین روشن شده
نور بخش ماه تابان شمس دین
۵
خوش خراباتی و مستان در حضور
ساقی سرمست رندان شمس دین
۶
چار یارانند امام انس و جان
رهنمای چار یاران شمس دین
۷
علم ما علم بدیعی دیگر است
از معانی و بیان شمس دین
۸
چشم عالم روشن است از نور او
دیده ام روشن به نور شمس دین
۹
شمس دین از نعمت الله می طلب
زان که او دارد نشان شمس دین
نظرات