
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۷
۱
جامی ز حباب پر ز آب است
آب است که صورتاً حباب است
۲
در ظاهر و باطنش نظر کن
دریاب حجاب آب ، آب است
۳
آن جام جهان نمای اول
یک عین و صفات بیحساب است
۴
بی جود وجود چیست عالم
گوئی سر آب نه ، سراب است
۵
ماهی که تو را به شب نماید
خورشید بُود که در نقاب است
۶
نقشی که خیال غیر بندد
بگذار که آن خیال خواب است
۷
گر پرسندت که چیست توحید
خاموشی تو ، تو را جواب است
تصاویر و صوت

نظرات