
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۷۱
۱
اگر ذوق صفا داری طلب کن خدمت رندان
و گر خواهی حضوری خوش در آ در خلوت رندان
۲
تو را از خدمت زاهد به عمری کار نگشاید
هزاران کار بگشاید دمی از خدمت رندان
۳
طلب کن رند سرمستی که تا ذوق خوشی یابی
دمی با جام همدم شو که یابی لذت رندان
۴
خراباتست و مارمست و ساقی جام می بر دست
چه خوشحالی که من دارم مدام از صحبت رندان
۵
مگو در بزم سرمستان حدیث دنیی وعقبی
به آنها کی فرود آید زمام همت رندان
۶
نعیم نعمت رندی مجو از جنت رندان
بیا از نعمت الله جو نعیم نعمت رندان
نظرات