شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۷۴

۱

قدمی نه به خلوت یاران

یار اگر بایدت بیا یاران

۲

هر که ما چون فتاد در دریا

کی خورد غم ز قطرهٔ باران

۳

کار ما عاشقی بود دائم

بود این کار کار بیکاران

۴

ما و رندی و خدمت ساقی

زاهد و بندگی هشیاران

۵

هر عزیزی که می خورد با ما

نبود خار پیش میخواران

۶

وه که زلف بتم چه طرار است

می برد دل ز دست عیاران

۷

بندهٔ سید خراباتم

لاجرم سرورم به سرداران

تصاویر و صوت

نظرات