شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۸۰

۱

وقت سرمستی است مخموری بمان

نیک نزدیکی مرو دوری بمان

۲

آشنائی ترک بیگانه بگو

در وصالی هجر و مهجوری بمان

۳

غرهٔ علم و عمل چندین مباش

بگذر از هستی و مغروری بمان

۴

صحبت رندان غنیمت می شمر

قصهٔ رضوان مگو حوری بمان

۵

نور چشم عالمی پیدا شده

روشنش می بین و مستوری بمان

۶

غیرت ار داری ز غیرش در گذر

غیر او ناریست یا نوری بمان

۷

از انا بگذر به حق می گو که حق

نعمت الله باش منصوری بمان

تصاویر و صوت

نظرات