
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۸۲
۱
از ما مکن کنار که مائیم در میان
ما را کنار گیر که آئیم در میان
۲
نوری از آن کنار به ما رو نمود باز
روشن چو آفتاب نمائیم در میان
۳
گر نه مراد اوست که گیریم در کنار
با این و آن همیشه چرائیم در میان
۴
بسته کمر به خلوت میخانه می رویم
آنجا میان خویش گشائیم در میان
۵
عشقست جان عاشق و دل زنده ایم ما
مائیم حی و عشق نمائیم در میان
۶
عاشق کنار دارد و معشوق هم کنار
عشقیم و آمدیم که مائیم در میان
۷
سید موحدیست که سلطان گدای اوست
اندیشه کج مبر که گدائیم در میان
تصاویر و صوت

نظرات