
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۸۵
۱
عالم سر آبی و سرابیست نظر کن
بنگر که سرآب و سرابیست نظر کن
۲
نقشی و خیالیست از آن رو که خیالیست
در دیدهٔ ما صورت خوابیست نظر کن
۳
اما نظری کن به حقیقت که توان دید
عالم همه چون آب و حبابیست نظر کن
۴
آبست و حبابست درین بحر هویدا
این هر دو به هم جام و شرابیست نظر کن
۵
گر در یتیم است و گر لؤلؤ لالاست
در اصل همه قطرهٔ آبیست نظر کن
۶
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
روشن بنگر ماه نقابیست نظر کن
۷
در کوی خرابات بجو سید ما را
می بین که چه خوش مست خرابیست نظر کن
تصاویر و صوت

نظرات