شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۹۰

۱

بشنو ای یار و اضطراب مکن

خویش رسوای شیخ و شاب مکن

۲

اگرت معنی ای است حاضر باش

صورت شرع را خراب مکن

۳

چشم بر شاهد و شراب منه

گوش با نغمهٔ رباب مکن

۴

می خوری ، خواب می کنی شب و روز

اعتمادی به خورد و خواب مکن

۵

می مخور چون حرارتی دارد

خوردن خود به غیر آب مکن

۶

ای که گوئی که خمر هست حلال

غلطی حکم ناصواب مکن

۷

از سر ذوق با تو می گویم

قول ما بشنو و جواب مکن

۸

ذره را آفتاب می خوانی

طعنه بر نور آفتاب مکن

۹

آخرت را شوی چرا منکر

سر آبی چنان سراب مکن

۱۰

کشف اسرار شرع جایز نیست

گوش کن منع و اجتناب مکن

۱۱

عاقبت می روی سوی گیلان

چند روزی دگر شتاب مکن

۱۲

نعمت الله را به دست آور

عمر بی خدمتش حساب مکن

تصاویر و صوت

نظرات