
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۹۲
۱
در صحبت ما همه صفاین
ما را همه ذوق از خداین
۲
تا روز صفا و ذوق مستی است
کامشب یاران حریف ماین
۳
رندان مستند و لاابالی
مستانه سرود می سراین
۴
در عالم معنی عین عشقیم
هر چند که صورتاً جداین
۵
با دُردی درد عشق صافیم
رندان همه ایمن از دواین
۶
مطرب سخنم چو خوش سراید
در پاش سران همه سراین
۷
گوئی عشقش بلای جان است
می کش دایم که خوش بلاین
۸
مستیم و خراب در خرابات
رندی که میش اوی کجاین
۹
شاهان جهان به دولت عشق
در مجلس سیدم گداین
تصاویر و صوت

نظرات