شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۳۰

۱

در محبت جان اگر بازی خوش است

گر کنی بازی چنین بازی خوش است

۲

یار کرمانی اگر چه خوش بود

دلبر سر‌مست شیرازی خوش است

۳

رند سرمستیم و با ساقی حریف

با حریف خویش دمسازی خوش است

۴

چند گردی تو به خود گرد جهان

یک دمی با خویش‌ پردازی خوش است

۵

ساز ما ار ذوق خوشتر می‌ دهد

ساز ما را گر تو بنوازی خوش است

۶

عشق چون سلطان به تخت دل نشست

خانه را با عشق پردازی خوش است

۷

سیم قلب تو ندارد رونقی

سیم قلب خویش بگدازی خوش است

۸

در طریق عاشقی چون عاشقان

هر چه داری جمله دربازی خوش است

۹

یک دمی با سید رندان بساز

تا بدانی ذوق دمسازی خوش است

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۰۷
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
دکتر ترابی
۱۳۹۳/۱۱/۳۰ - ۱۳:۰۶:۳۸
نه جناب شاه ، این دیگر نا سپاسی استجایی میفرمایید پرورده این آب و گل اید و خجل از روی کریمان و اینجا می گویید:یار کرمانی اگر چه خوش بوددلبر سر مست شیرازی خوش است؟؟؟امید که بابت این شوخی بر من ببخشایید.