
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۱۷
۱
خوش درآ در بحر ما ما را بجو
آبرو جوئی درین دریا بجو
۲
قطره و موج و حباب و بحر و جو
هر چه می خواهی بیا ازما بجو
۳
قاب قوسین از میانه طرح کن
مخزن اسرار او ادنی بجو
۴
در خرابات فنا افتاده ایم
جای ما جوئی بیا این جا بجو
۵
از بلا چون کار ما بالا گرفت
منصب عالی از آن بالا بجو
۶
غیر او نقش خیالی بیش نیست
بگذر از نقش خیال او را بجو
۷
سید ما را ز یاسین می طلب
صورتش از معنی طه بجو
تصاویر و صوت

نظرات