
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۲۳
۱
آبرو جوئی بیا از ما بجو
دل به دریا ده بیا دریا بجو
۲
دو جهان بگذار تا یکتا شوی
آنگهی یکتای بی همتا بجو
۳
رند مستی گر همی خواهی بیا
در خرابات مغان ما را بجو
۴
دیده بگشا نور چشم ما نگر
عین ما در دیدهٔ بینا بجو
۵
ما به دست زلف او دادیم دل
در سر ما مایهٔ سودا بجو
۶
در عدم ما را حضوری بس خوش است
گر حضوری بایدت آنجا بجو
۷
هر چه می بینی از او دارد نصیب
نعمت الله از همه اشیا بجو
تصاویر و صوت

نظرات