
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۴۳
۱
عالم منور است به نور جمال او
داریم ما کمال ولی از کمال او
۲
نقش خیال اوست که بر دیده رو نمود
در خواب دیده ایم از آن رو خیال او
۳
آب حیات ماست که نوشند تشنگان
سرچشمهٔ خوشی بود آب زلال او
۴
رندیم و لاابالی و نوشیم می مدام
نه بادهٔ حرام شراب حلال او
۵
هر زنده ای که جان عزیزش ازو بود
جاوید باشد او و نباشد زوال او
۶
مستی که اصل او بُود از کوی می فروش
جاوید باشد او و نباشد زوال او
۷
سید یکیست در دو جهان مثل او کجاست
هرگز ندیده دیدهٔ مردم مثال او
تصاویر و صوت

نظرات