شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۳۴۷

۱

نوای عالمی بخشی اگر یابی نوای او

همه بر رای تو باشد اگر باشی برای او

۲

مقام سروری جوئی سر کویش غنیمت دان

بهشت جاودان خواهی در خلوتسرای او

۳

به جانان جان سپار ای دل که کار عاشقان اینست

هوای خویشتن بگذار اگر داری هوای او

۴

بیا و دُردی دردش به شادی روی ما درکش

که خوش دردیست درد دل که آن باشد دوای او

۵

گدای حضرت او شو که شاه عالمی گردی

همه باشد گدای تو اگر باشی گدای او

۶

اگرچه مختصر باشد به نزد او همه عالم

فقیرانه فدا گردم ، فدای که ، فدای او

۷

چو بنده هر که فانی شد حیات جاودانی یافت

همیشه زنده خواهد بود سید از بقای او

تصاویر و صوت

نظرات