
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۶۳
۱
در دو عالم یکست مثلش کو
کی بود مثل چون نباشد دو
۲
به وجود او یکی است تا دانی
این دوئی از چه خاست از من و تو
۳
به ظهور آن یکی هزار نمود
می نماید هزار اما کو
۴
گنج و گنجینه و طلسمی تو
هر چه خواهی ز خویشتن می جو
۵
میل با عاقل دو رو چه کنی
باش با عاشقان او یک رو
۶
غیر اونیست ور تو گوئی هست
نبود هیچ هستئی بی او
۷
نعمت الله یکی است در عالم
ور تو گوئی که دو برد می گو
تصاویر و صوت

نظرات