شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۳۷۸

۱

آینه بردار تا ببینی در او

جان و جانان خوش نشسته روبرو

۲

جز یکی در جمله عالم هست نیست

این دوئی پیدا شده از ما و تو

۳

آب چشم ما به هر سو شد روان

آبرو جوئی بیا از ما بجو

۴

خم میخانه به یک دم درکشم

خود چه باشد پیش ما جام و سبو

۵

تا میانش در کنار آورده ایم

مو نمی گنجد میان ما و او

۶

در دو عالم جز یکی دیدیم نه

چشم احول آن یکی بیند به دو

۷

نعمت الله مست و در کوی مغان

در پی ساقی روان شد سو به سو

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۲۶

نظرات