
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۳۸۳
۱
عشق او خوش آتشی افروخته
غیرت او غیر او را سوخته
۲
عشقبازی کار آتش بازی است
او چنین کاری به ما آموخته
۳
گنج او در کنج دل ما یافتیم
دل فراوان نقد از او اندوخته
۴
نور ما روشنتر است از آفتاب
گوئیا از نار عشق افروخته
۵
سید ما تا جمالش دیده است
دیده را از این و آن بردوخته
تصاویر و صوت

نظرات