شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۳۹۱

۱

عقل در کوی عشق سرگشته

چون گدائیست در به در گشته

۲

خبری یافته ز میخانه

زان خبر مست و بی خبر گشته

۳

دیده نقش خیال او دیده

آب از آن روش در نظر گشته

۴

همچو پرگار گرد نقطهٔ دل

سالها جان ما به سر گشته

۵

از می و جام با خبر باشد

هر که چون ما به بحر و بر گشته

۶

ساغر می مدام می نوشتم

لاجرم حال ما دگر گشته

۷

هر که گشته غلام سید ما

در همه جای معتبر گشته

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۲۲

نظرات