
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۴۰۸
۱
می نگارد نگار بر دیده
می نماید چو نور در دیده
۲
نور روئی که چشم سر بیند
دیدهٔ ما به چشم سر دیده
۳
هر که بیند به عین ما ، ما را
صدف و بحر و هم گهر دیده
۴
جام می هر که دیده رندانه
هست سیاح بحر و بر دیده
۵
دیده هر ذره ای که می بیند
آفتابیست در قمر دیده
۶
دیده دیده به نور او او را
این نظر دیده ز آن نظر دیده
۷
هرکه او نور نعمت الله دید
جان و جانان به همدگر دیده
تصاویر و صوت

نظرات