
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۴۱۹
۱
سایه و همسایه پیدا آمده
صورت و معنی هویدا آمده
۲
دیدهٔ ما روشن است از نور او
نور او در چشم بینا آمده
۳
قطره و بحر و حباب از ما بجو
زان که جمله عین دریا آمده
۴
خوش بلائی می کشم از عشق او
این بلا بر ما ز بالا آمده
۵
تا نماند هیچ رندی در خمار
ساقی مستی بر ما آمده
۶
سید و بنده به هم آمیخته
هر دو تا گوئی که یکتا آمده
تصاویر و صوت

نظرات