شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۲۰

۱

در شهادت شاهدی از غیب بی عیب آمده

این چنین شادی خوش بی عیب از غیب آمده

۲

در گلستان غنچهٔ گل در هوای روی او

پیرهن بدریده و بی دامن و جَیب آمده

۳

آن معانی بدیع او بدیع دیگر است

زان که بر وی این کلام الله بی رَیب آمده

۴

نو عروس فکر بکرم شاهدی بس دلکش است

در مشاهد شاهدی می خواهد از غیب آمده

۵

در جوانی نعمت الله با سواد و معرفت

این زمان باز آمده پروانه با شیب آمده

تصاویر و صوت

نظرات