شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۲۹

۱

دیدهٔ دل از تو منور شده

مجمع جان از تو معطر شده

۲

زلف تو آشفته شده سر به سر

در سر سودات بسی سر شده

۳

این دل ما بود به عشق تو خوش

وصل تو را یافته خوشتر شده

۴

ذره ای از نور رخت تافته

در نظر روشن ما خور شده

۵

قطره ای از آب زلال لبت

گشته روان چشمهٔ کوثر شده

۶

نقش خیال تو پدید آمده

آدم از آن نقش مصور شده

۷

ساغر می داده نشانی به ما

زان لب ما همدم ساغر شده

۸

عقل اگر آمد و گر شد چه شد

آمده بسیار و مکرر شده

۹

بنده زده بوسه ای بر پای او

در همه جا سید و سرور شده

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۶۲

نظرات