شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۳۳

۱

از همه پنهان و پیدا از همه

کی شناسد این سخن را بر همه

۲

آفتابی می نماید ماه ما

این چنین نوری بود در خور همه

۳

می برنگ جام پیدا آمده

یک شرابست او ولی ساغر همه

۴

ساقی ار بخشد تو را خمخانه ای

عاشقانه همچو ما می خور همه

۵

لطف او مخمور کی ماند کسی

مست گرداند می و دلبر همه

۶

جام می بشکست و می بر ما بریخت

خرقهٔ ما شسته شد دفتر همه

۷

عالمی چون آینه روشن شده

می نماید سید ما در همه

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۴۶

نظرات