شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۶۱

۱

ای که می گوئی که هستم از منی

از منی بگذر که این دم با منی

۲

پیش کاید آدمی اندر وجود

معنیش جان بود و در صورت منی

۳

از منی بگذر چو مردان خدا

کز منی پیدا شود مرد و زنی

۴

سروری یابی چو سرداران عشق

گر به پای عاشقان سرافکنی

۵

جان تو چون یوسف و تن پیرهن

یوسف مصری نه این پیراهنی

۶

چون ز هر دل روزنی با حق بود

خاطر موری سزد گر نشکنی

۷

نعمت الله جو که تا یابی مراد

بگذر از دنیا که دونست و دنی

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۷۳

نظرات