
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۴۸۳
۱
هرکه از ذوق خبر دارد و داند سخنی
بجز از گفتهٔ عشاق نخواند سخنی
۲
عاشقانه ز سر ذوق سخن می گویم
غیر این گفتهٔ مستانه نماند سخنی
۳
سخن واعظ مخمور به کاری ناید
گرچه آید به سر منبر و راند سخنی
۴
سخن نیک توان گفت ولیکن به محل
خود سخن بد کند آنکس که نداند سخنی
۵
سخن سید ما ملک جهان را بگرفت
که تواند که به سید برساند سخنی
نظرات