شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۹۷

۱

گر به دلبر دل سپاری دل بری

جان به جانان ده که تا جان پروری

۲

دست بگشا دامن دلبر بگیر

سر به پایش نه که یابی سروری

۳

جام می می خور غم عالم مخور

تا که از عمر عزیزت برخوری

۴

عین مطلوبی و از خود بی خبر

طالب نقش و خیال دیگری

۵

جنت المأوای دل صاحبدل است

خوش در آ گر ره به جنت می بری

۶

عشق از معشوق می آرد خبر

نزد عاشق از ره پیغمبری

۷

نعمت الله یادگار سید است

یافته بر جمله رندان مهتری

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۸۴

نظرات