شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۴۹۸

۱

دل به دلبر گر سپاری دل بری

دل بری کن تا بیابی دلبری

۲

هرکه انسانست از این سان خوانمش

آن چنان انسان بسی به از پری

۳

از سر سر در گذر چون عاشقان

عشقبازی نیست کار سرسری

۴

گر بیاری جام می یابی ز ما

هر چه آری نزد ما آن را بری

۵

جان به جانان ده بسی نامش مبر

حیف باشد نام جائی گر بری

۶

چون خلیل الله همه بتها شکن

تا نباشی بت پرست آذری

۷

نعمت الله را اگر یابی خوشست

زان که دارد معجز پیغمبری

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۸۴

نظرات