شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۵

۱

عالمی غرقند در سیلاب ما

تشنگان دانند قدر آب ما

۲

آفتابی رو نماید روشن است

زاهدی از کجا و ما ز کجا

۳

خوش خیالی می‌نماید روز و شب

با خدائیم با خدا به خدا

۴

حکم میخانه به ما بخشیده است

گرچه هستیم مبتلای بلا

۵

نسبت ما با رسول الله بود

خوشتر از درد دل کجا است دوا

۶

در خرابات مغان گر بگذری

تا بیابی تو ذوق مستی ما

۷

بر در سید مقامی یافتیم

فصل فضل او بُود در باب ما

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۷۰
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
علیرضا محدثی
۱۳۹۴/۰۶/۱۶ - ۰۳:۴۹:۴۲
مصرع دوم بیت دوم مشکل وزنی داره !زاهدی از کجا و ما ز کجاآفتابی رو نماید روشن استزاهدی از کجا و ما ز کجا
user_image
فرشید برزگر
۱۳۹۷/۰۴/۰۸ - ۱۵:۴۷:۲۱
قطعا متن این نامه غزل مخدوش است و ایرادات عجیب وزنی دارد و از قافیه هم خبری نیست!! مسوولین محترم گنجور گویا حتی یک‌بار روخوانی هم نکرده‌اند
user_image
فرشید برزگر
۱۳۹۷/۰۴/۰۸ - ۱۵:۴۹:۳۳
کلمه‌ی "نانه" در سطر اول یادداشت قبلی من، اشتباه تایپی است. عذرخواهی می‌کنم
user_image
محسن
۱۳۹۷/۰۴/۰۸ - ۱۷:۰۹:۲۳
شاه نعمت‌الله ولی جان واقعاً که شاهکار کاشتی با این زورکی شعر گفتنتکار هر کس نیست نظمی ساختنباش در کارِ کلافی بافتن
user_image
مرتضی رضایی
۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۰۹:۳۲:۴۳
آیا این شعره؟چرا باید کنار اشعار شعرای بزرگ همچین چیزی بذارین؟