
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۱
۱
لطف اگر بر ما گمارد حاکم است
ور دمار از ما برآرد حاکم است
۲
تشنه ایم و رحمتی خواهیم از او
گر ببارد ور نبارد حاکم است
۳
گر شمارد بنده را از بندگان
حاکمست ار نه شمارد حاکمست
۴
گر کشد نقش خیالی حاکم است
ور نگاری می نگاری حاکمست
۵
گر کشد صد جان فدای حضرتش
ور به خاکم می سپارد حاکمست
۶
روی گل را حکم او خارد به خار
گر نخارد ور بخارد حاکمست
۷
ما گنه کاریم و سید پادشاه
گر بگیرد ور گذارد حاکمست
نظرات