
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۱۶
۱
جان و جانان توئی چه پنداری
باش یکتا دوئی چه پنداری
۲
از حدوث قدم چه می گوئی
کهنه و نو ، نوی چه پنداری
۳
گفتمت عاشقانه می ، می نوش
قول ما نشنوی چه پنداری
۴
راه میخانه را غلط کردی
به خطا می روی چه پنداری
۵
ما چنین مست و تو چنان مخمور
تو چو ما کی شوی چه پنداری
۶
یار در خانه و تو سرگشته
در به در می روی چه پنداری
۷
می و جامی و سید و بنده
نعمت الله توئی چه پنداری
نظرات