
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۲۹
۱
هر مرده که شد به جام می حی
باشد جاوید زنده از وی
۲
ساقی قدحی شراب پر کن
از بهر خدا بده پیاپی
۳
گوئی که ز باده توبه کردی
ای مونس جان عاشقان کی
۴
ای عشق بیا که جان مائی
ای عقل برو ز بزم ماهی
۵
مستیم و خراب لاابالی
ساغر بر دست و گوش برنی
۶
رندانه حریف مست عشقیم
سجادهٔ زهد کرده ام طی
۷
در مجلس عشق نعمت الله
جامیست جهان نما پر از می
تصاویر و صوت

نظرات