
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۳
۱
در کوی خرابات کسی را که مقام است
در دنیی و در آخرتش جاه تمام است
۲
ما توبه شکستیم در این قول درستیم
با ساغر می عهد که بستیم مدام است
۳
زان مجلس ما بزم ملوکانهٔ عشق است
ساقی قدیم است و شرابی به قوام است
۴
می نوش که در مذهب ما پاک و حلال است
کاین می نه شرابست که گویند حرامست
۵
گنجینهٔ ما مخزن اسرار الهی است
هر گنج درین کنج که یابی به نظام است
۶
در دور بگردید و نمائید به یاران
رندی که بود چون من سرمست کدامست
۷
بشنو سخن سید رندان خرابات
کامروز درین دور خداوند کلام است
نظرات