
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۳۵
۱
گر آینه عین او نبودی
آن روی به ما که می نمودی
۲
بگشاد در سرا به عالم
گر در بستی که می گشودی
۳
او می بخشد وجود ور نه
بودی ز من و ز تو نبودی
۴
بی خندهٔ گل نوای بلبل
در گلشن او که می شنودی
۵
گر نقش خیال او ندیدی
این دیدهٔ ما کجا غنودی
۶
این گفته اگر نه گفتهٔ اوست
از آینه زنگ کی زدودی
۷
دیدم سید که درخرابات
مستانه سرود می سرودی
تصاویر و صوت

نظرات