
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۴
۱
در گوشهٔ میخانه کسی را که مقام است
ناقص نتوان گفت که او رند تمام است
۲
از روز ازل تا به ابد عاشق و مستیم
خود خوشتر از این دولت جاوید کدامست
۳
با ساقی رندان خرابات حریفیم
دائم بود آن ساقی و آن عشق مدام است
۴
بی نام و نشان شو که درین کوی خرابات
بی نام و نشان هر که شود نیک به نام است
۵
می نوش می عشق که پاکست و حلالست
این می نه شرابیست که در شرع حرام است
۶
خوش جام حبابی که پر از آب حیاتست
مائیم چنین همدم و پیوسته به کام است
۷
سلطان جهان بندهٔ سید شده از جان
این بندهٔ آن خواجه که در عشق غلامست
نظرات