شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۵۴۸

۱

گفتهٔ عشاق می خوانم بلی

عشقبازی نیک می دانم بلی

۲

دیده ام آئینهٔ گیتی نما

بر جمال خویش حیرانم بلی

۳

بسته ام زُنار کفر زلف او

لاجرم نیکو مسلمانم بلی

۴

دردمندم دردمندم دردمند

دُردی درد است درمانم بلی

۵

گه به این و گه به آن خوانی مرا

هرچه می خوانی بخوان آنم بلی

۶

از سر هر دو جهان برخواستم

همنشین جان و جانانم بلی

۷

درخرابات مغان مست و خراب

سیدم مجموع رندانم بلی

تصاویر و صوت

نظرات