شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۵۵۴

۱

دل به دریا ده که تا دریا شوی

نزد ما بنشین که همچون ما شوی

۲

ساغر دُردی درد دل بنوش

تا دمی همدرد بودردا شوی

۳

از بلا چون کار ما بالا گرفت

رو به بالاکش که تا بالا شوی

۴

غیر نور او نبیند چشم تو

گر به نور روی او بینا شوی

۵

آن یکی در هر یکی بینی عیان

در دو عالم گر دمی یکتا شوی

۶

عشق را جائی معین هست نیست

جای او یابی اگر بی جا شوی

۷

نعمت الله جو که از ارشاد او

عارف یکتای بی همتا شوی

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۶۰۳

نظرات