
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۵۵۶
۱
ای عشق بیا که خوش بلائی
ای درد مرو مرا دوائی
۲
زاهد تو برو به کار خود باش
ساقی تو بیا که جان مائی
۳
ای عقل تو زاهدی و ما رند
با هم نکنیم آشنائی
۴
مستیم و خراب و لاابالی
ای شاهد سرخوشان کجائی
۵
در آینهٔ وجود سید
دیدیم تجلی خدائی
نظرات