شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۵۶۱

۱

از برای خدا بیا ساقی

بده آن جام جانفزا ساقی

۲

عاشق و رند و مست و اوباشیم

نظری کن به حال ما ساقی

۳

نفسی بی شراب نتوان بود

پرکن آن جام می بیا ساقی

۴

درد ما را به جرعهٔ دردی

خوش بود گر کنی دوا ساقی

۵

بزم عشقست و عاشقان سرمست

عقل بیگانه آشنا ساقی

۶

در بهشتیم و باده می نوشیم

می تجلی بود خدا ساقی

۷

نعمت الله حریف و می در جام

خوش حضوری است خاصه با ساقی

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۶۰۳

نظرات