شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۸۷

۱

موج بحریم و عین ما دریاست

بحر می داند آنکه او از ماست

۲

جام و می ساقیم به هم آمیخت

مجلس عاشقانه ای آراست

۳

صورت و معنئی به هم پیوست

عالمی از میانه خوش برخاست

۴

سخن ما زر است و مروارید

هر که در گوش می کند زیباست

۵

چشم ما نور او به او بیند

دیدهٔ ما به نور او بیناست

۶

در جهان آن اوست این عجبست

که خداوند از این و آن یکتاست

۷

جام گیتی نما به دست آور

که درو نعمت اللهم پیداست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۲۹
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
عرفان
۱۳۹۵/۱۲/۱۳ - ۲۱:۵۴:۰۷
بیت اول کامل اشاره به وحدت وجود داره