شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۹۲

۱

چشم عالم روشن از نور خداست

هر که این را دید نور چشم ماست

۲

در دل آن کس که او گنجیده است

همچو او صاحبدلی دیگر کراست

۳

حال ما داند درین دریا به ذوق

یار بحر وی که با ما آشناست

۴

دُرد درد او اگر یابی بنوش

زانکه دُرد درد او ما را دواست

۵

ذرهٔ خورشید این و آن همه

در نظر آئینه گیتی نماست

۶

عاشق ار در عشق او کشته شود

حضرت معشوق او را خونبهاست

۷

نعمت الله رند سرمستی خوشست

پادشاهست او نپنداری گداست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۶۶
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات