شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۹۷

۱

نور چشمت در نظر پیداست

نظری کن ببین که او با ماست

۲

نقش رویش خیال می بندم

دیدهٔ ما به دیدنش پیداست

۳

آفتابست او و ما سایه

ما حبابیم و عین ما دریاست

۴

مبتلای بلای بالائیم

خوش بلائی که عشق او بالاست

۵

می جام بقا اگر نوشی

خانهٔ میفروش دار بقاست

۶

دُرد درش مدام می نوشم

چه کنم دُرد درد صاف دواست

۷

نعمت الله برای سرمستان

مجلس عاشقانه ای آراست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۴۵
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات