
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۰
۱
قدمی نه در آ در این دریا
عین ما جو به عین ما از ما
۲
هر که با ما نشست از ما شد
بلکه گر قطره بود شد دریا
۳
نظری کن حباب و آب نگر
یک وجود است این و آن اسما
۴
دیدهٔ عالم است از او روشن
مینماید چو نور در اشیا
۵
آینه صد هزار می بینم
در همه روی او بود پیدا
۶
ذوق ما را نهایتی نبُود
ابتدا نیست و انتها آنجا
۷
شعر سید به ذوق می خوانش
چه کنی قول بوعلی سینا
تصاویر و صوت

نظرات