
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۰۳
۱
خوش آب حیاتیست که گویند شرابست
خوش عاشق رندی که چو ما مست و خرابست
۲
جامی که ز آبست پر آبست کدامست
در مجلس ما جو که چنین جام حبابست
۳
در گلشن اگر بلبل سر مست گل افشاند
ما راز گلستان همه مقصود گلابست
۴
بر راه خطا عقل اگر رفت خطا کرد
تو در پی او گر نروی عین صوابست
۵
هر نقش خیالی که تو را غیر نماید
تعبیر کن آن را که خیال تو به خوابست
۶
مائیم و حریفان همه سرمست شرابت
ما را چه غم ار زاهد مخمور سرابست
۷
موجیست درین دیدهٔ دریا دل سید
پیداست که آبست که بر آب حجابست
تصاویر و صوت

نظرات
منصور