
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۲۰۶
۱
آئینهٔ ذات عین ذاتست
دانست که مجمع صفاتست
۲
بی جود وجود حضرت او
عالم به تمام فانیاتست
۳
می نوش مدام دُردی درد
کین دُردی درد دل دواتست
۴
میخانهٔ ماست در خرابات
وین خانه ورای شش جهاتست
۵
سیراب شدند اهل عالم
آری همه چیز ذوحیاتست
۶
گر کشته شوی به تیغ عشقش
آن حی قدیم خونبهاتست
۷
سید به حضور نعمة الله
دایم به طهارت و صلاتست
تصاویر و صوت

نظرات