شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۲۲

۱

منم آن رند عاشق سرمست

که می عشق می خورم پیوست

۲

در خرابات عشق مست و خراب

دست در دست شاهد سرمست

۳

در دلم عشق و در سرم سود است

در نظر یار و جام می بر دست

۴

ساقی مست و رند لایعقل

به یکی جرعه عقل ما برده است

۵

عاشقانه حریف خمّاریم

فارغ از نیست ایمنیم از هست

۶

از سر هر دو کون خوش برخاست

هر که یک لحظه نزد ما بنشست

۷

میر مستان مجلس عشقیم

سید عاشقان باده پرست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۴۴
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات