شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۲۴

۱

خواجه گرچه بود عمری بت پرست

حق تجلی کرد و از باطل برست

۲

نعمت الله شاهدی دارد که او

چون خلیل الله همه بتها شکست

۳

لب نهاده بر لب جامم مدام

ذره و خورشید جان مات ویست

۴

هرچه می بیند همه محبوب اوست

دوست می دارد از آن رو هر چه هست

۵

مظهر و مُظهر به نزد ما یکی است

صورت و معنی نگر عالی و پست

۶

تو بیا مطلق پرست ای یار ما

گر مقید می پرستد بت پرست

۷

نکته ای بر گفتهٔ سید مگیر

زانکه عاقل نکته کی گیرد به مست

تصاویر و صوت

سید جابر موسوی صالحی :

نظرات