شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۲۵

۱

هر که باشد همچو سید حق پرست

حق توان گفتن چو از باطل برست

۲

آن یکی در هر یکی خوش می نگر

در دو عالم آن یکی را می پرست

۳

آفتاب و ماه می بینیم ما

گرچه ما را در نظر نور خوراست

۴

جز وجود او وجودی هست نیست

غیر او نبود وجود هرچه هست

۵

دست او باید بگیرد دامنش

خوش بود گر دامنش آید به دست

۶

هرچه فعل او بود نیکو بود

نیک نبود نیک اگر گوئی بد است

۷

تا توانی گرد مخموران مگرد

هر که گردد حاصلش درد سر است

۸

عین ما بیند به عین ما چو ما

آنکه با ما خوش در این دریا نشست

۹

نعمت الله رند سرمست خوش است

کی کند رندی چنین انکار مست

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۱۷۹
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات