شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۲۲۷

۱

چه غم دارم چو یارم غمگسار است

حریف جام و ساقی یار غار است

۲

بتی دارم که با من در میان است

دلارامی که دایم در کنار است

۳

به دور چشم مست می فروشش

مرا با غیر می خوردن چه کار است

۴

دل من بارگاه پادشاه است

تن من پرده ، جانم پرده دار است

۵

دو لحظه در یکی صورت نباشم

ولی معنی همیشه برقرار است

۶

یکی رو دارم و آئینه بسیار

یکی ذات و صفاتم صدهزار است

۷

غنیمت دان حضور نعمت الله

که چون عمر عزیزت بر گذار است

تصاویر و صوت

سید جابر موسوی صالحی :

نظرات